با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

کسی کآلوده زخمی است جانش

از من توقع دل‌دارى نداشته باش. از آن‌ها که سنگ صبور و محرم رازت هستند هم‌دردى بخواه. من فقط مى‌توانم زخم زبان بزنم.

اینها

متنفرم از این‌که همیشه کسانى هستند که وظیفه‌ات را بهتر از تو مى‌دانند.

شروع شد

- شب‌ها به این امید مى‌خوابم که زودتر بیدار شم.
- نکنه عاشق شدى؟

فلسفه توالد

بچه‌دار مى‌شوم تا فاتحه‌خوان براى سر مزارم داشته باشم.

از دستم در رفت

من همان پست و رذل قبلى‌ام، فقط یک شب فرشته‌ها در غل و زنجیرم کردند.

نپرس چرا

خوش به حال خوشگلا

تاریخ

متاسفانه به این نتیجه رسیده‌ام که تاریخ براى عبرت نیست، برای تکرار است.