چه لحظهی مبارکی است آن زمان که بگویی: برو، حالا شناختمت!
لطف مدام، وظیفه میشود و توقع.
به اندازه کن و به موقع.
ترانهی «آسمون» در آلبوم جدید «داریوش اقبالی» به نام «انسان» را شدید توصیه میکنم.
داریوش پس از مدتها سیر در فضای موسیقی New Age سری زده به عصر نوستالژیک «دل من».
میدونم یه در دیگه باز میکنه ولی یه خورده زودتر آخه!
تو را خدا، هر وقت دستت خیس یا کثیف است، بیخیال مصافحه و صله ارحام شو!
آهنگ «امانیه» برگرفته از ترانه قدیمی و محبوبی به همین نام از «دیانا حداد»
دانلود آهنگ «امانیه»
علاقهام به کسی که دارم و زجری که میدهمش، دو خط موازیاند در یک راستا.
آدمها تغییر نمیکنند مگر برای بدتر شدن!
آنچه تغییر نمیکند، نامش مرداب است نه انسان!
«شاید»ها را دستکم نگیر.
آنها، اغلب به «باید» ختم میشوند.
چند ماه یکبار نسبت به یک واژه حساسیت پیدا میکنم.
این روزها از این کلمه بیزارم: «بصیرت»
آن چه دوست دارم انجام دهم و آن چه میکنم، لزوماً یکی نیستند.
تا با آزمون و خطا، سلیقهاش دستت بیاید، حسابی رنجانیدهایش.
نفرت، هیچ قبیحی را برای تو مجاز نمیکند.
وقتی سکوت میکنم...
نه این که صحبتی ندارم،
نه! منتظر حرف بعدیات هستم.
همین با پا پیش کشیدنها است که با دست پس زدنها را لذّتبخش میکند.
پیانوی «بتنفس غرام» برگرفته از تیتراژ پایانی موزیک ویدئوی «لشحد حبک» از «نجویٰ کرم»
دانلود آهنگ «بتنفس غرام»
عشق میتواند از هدیه یک گل به محبوب، پیش از ازدواج به کشیدن پتو روی همسر، پس از ازدواج، تغییر زبان دهد.
تا زخمهای من بازند، زخم زبان میزنی.
یا باید برای خود چسب زخم بخرم یا برای تو، پوزهبند.