با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

من دیگه بچه نمی‌شم

اوایل میانسالى بود. گل‌چین ترانه‌هاى قدیمى را که شنید، گفت:
یادش به خیر، با «معین» عاشق مى شدیم، «داریوش» پشیمان‌مان مى‌کرد!

خورشید خانوم، ابروشو برمی‌داره

تو را می‌خواهم.
بدون لنز و رنگ و رژ و ریمل و پودر و بوتاکس و ناخن و مژه مصنوعی و سولاریوم.
من «خودت» را می‌خواهم.

جان ما در بوته‌ی سودا نهاد

عشقی که در سینه بماند و ابراز و افشا نشود، چون آتش آتش‌کده‌های زرتشت، می‌ماند و می‌سوزد و می‌سوزاند تا...

دیگر پیغمبری نمانده تا به یمن تولدش، آتشی بمیرد.

مستحق نیست قلب من بر این جفا

آهنگ «مست» استخراج شده از ابتدای ترانه‌ای به همین نام از آلبوم «باور» با صدای «آرام» منتشر شده در سال 1387

دانلود آهنگ «مست»

قانون خوب، پاسبان بد

نه! مشکل ما؛ بی‌اعتقادی ما نیست.
اعتقادات ما سرِ جای‌شان است جز یکی:

اعتقادی به عمل به اعتقادات‌مان نداریم.

سال نوری

چه گونه می‌توان میان مردان که عادت دارند منظورشان را با کلمات مختصر و جملات کپسولی برسانند و زنان که دوست دارند تمامی ماجرا را مفصل بگویند و مشروح بشنوند، تفاهم برقرار کرد؟

جاده فاقد شانه خاکی می‌باشد

وقتی برای اولین بار در جاده‌ای ناآشنا رانندگی می‌کنی، مجبوری محتاط باشی. ممکن است در چاله‌ای بیفتی یا به سرعت‌گیری بخوری، شاید پیچ‌ها و دره‌ها و جاده‌های فرعی غافل‌گیرت کند، ولی پس از چند بار رفت و آمد، مسیر حفظت می‌شود. دیگر می‌دانی کجا باید بپیچی، کجا ترمز کنی، کجا دنده سنگین کنی و کجا تخته گاز بروی.
این، شبیه آغاز یک رابطه دوستانه و ادامه‌ی آن است.

تنظیم خانواده

این روزها زود به زود دل‌خور می‌شی.
نکنه من دیر به دیر ناز می‌کِشم؟

یگانگی

همه‌ی آدم‌ها خلوتی دارند که گاهی اوقات فراموش می‌کنند پنهانش کنند.
این لحظه‌ها، دیدن دارد.

جمع کن خودتو!

مواظب باش از خودت نزنی بیرون.
به اطرافیان بر«می‌خوره».

مثل امشب که شبی نیست

ای که خود را در دل ما زشت ‌منظر دیده‌ای
رنگ خود را چاره کن، آیینه‌ی ما زرد نیست


پی‌نوشت: شرمنده که ناامیدت می‌کنم.

خبری نیست. باشه دردا برای فردا...

آیا می‌دانید که...

وقتی همه چیز را می‌دانید یا تصور می‌کنید که می‌دانید، لذت غافل‌گیری در برابر پدیده‌ها را از دست خواهید داد؟

از این که با ما هم‌سفرید، خوش‌حالیم

پیش‌ترها که امکانات کم بود و محدود، همه چیز مشترک بود: کارتون‌ها، فیلم‌ها، تلفن‌ها، بازی‌ها، رؤیاها، خاطره‌ها، و دردها.
دردها که مشترک بودند، هم‌دردها فراوان بودند. حالا که حتا IPها اختصاصی‌اند، دردها خصوصی‌اند و منحصربه‌فرد و تنهایی، بسیار است.

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید

وقتی نمی‌توانی محیط اطرافت را تغییر دهی، برای آن که اذیت نشوی، مساحت خودت را تغییر بده.

من اعتراف می‌کنم

بارها حرفی را زده‌ام بدون این که کوچک‌ترین اعتقادی به آن داشته باشم فقط و فقط برای این که دل کسی را سوزانده باشم.