خاطراتی از شاهرخ مسکوب
صفحات 186 و 187
شاهرخ عادت روزانهنویسی را از ایام جوانی داشت. هر جا میرفت همیشه دفترچهای همراه داشت و در هر فرصت چند خطی قلم میزد. در سالهای اخیر لرزش دست کار نوشتن را دشوار کرد. دفتر خاطرات را کنار گذاشت. سایر نوشتههایش را با کامپیوتر ماشیننویسی میکرد. آخرین دفترچهای که در اتاقش یافتم دو صفحه نوشته بیشتر نداشت، آن هم با دست لرزان.
صفحهی اول مربوط به دارو درمانش بود، و سؤالاتی که ظاهراً میخواسته از دکترش بکند و در صفحهی دوم دفترچه فقط یک مصرع شعر درج شده بود، نوشته بود:
«عشق؛ داغی است که تا مرگ نیاید نرود»
شاهرخ روز سهشبه 23 فروردین ساعت سهونیم بامداد در بیمارستان کوشن در پاریس درگذشت و پیکرش هفتهی بعد در تهران در قطعهی هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.