درآوردن لباس مردانه خیلی راحت است. دو حالت بیشتر نیست:
یا دکمه و زیپ داره که از جلو باز میشه یا نداره که رو سر میکشی، درمیآری.
ولی لباس خانمها! درآوردنش مثل حل مکعب روبیکه!
یا زیپ داره
یا دکمه داره
یا چفت داره
یا قلّاب داره
یا بند داره
یا زیپ و دکمه داره ولی سرکاریه!
رویی از جلو باز میشه، زیری از پشت، بعدی از بغل، آخری رو هم باید بِکِشی
اون چفت و بستها که فلسفه ساختشون گرفتن این اعترافه که «ناخن بلند چه کوفتیه دیگه» و خراب کردن مانیکور و پدیکوره، بماند!
ای درود به ارواح شاد این طراحانِ لباس زنانه که اصلاً فکر مردهای عجول نیستند!
پینوشت:
1. از معدود مخاطبان این وبلاگ برای اروتیک پنهان این نوشته عذر میخواهم.
هر چه خودت را ممیزی کنی بلاخره از یک جایی بیرون میزند. سالهای بعد اگر عمری باقی بود با دوبارهخوانی این اعترافات، خودم را قضاوت خواهم کرد و باید الان، خودم باشم تا داوری، منصفانه باشد.
حتیالمقدور سعی کردم از واژگان پاکیزه استفاده کنم تا مطلب از این که هست گستاختر نشود.
2. بهتر بود این یادداشت در گوگلپلاس نوشته میشد ولی... آنجا که خانهام نیست.
3. «ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیدهست!»
عذرخواهی برای چیزی که جاریه توی روزمره ی ذهن همه ی آدما...
تا باز کنی بند قبا صبح دمیدست و شب وصل مکرر ...
اینجوری بهتر نیست؟
من یه بار دیدم یه فروشنده مدلی رو می فروخت که یه جاییش رو فشار می دادی موزیک پخش می کرد، مثل این کارت پستالها
فکر کن اشتباهی بپوشی بری اداره
بخوری به میز: دادام رام، دینگ دینگ، دییید داااااااام داراااااااااام دییییییییییییییررررررررررری دارام
اونجا کی رو پیدا کنی برات دگمه اشو بزنه خاموش کنه!
اووه، تا دلت بخواد داوطلب ریخته!
به سلامتی پسری که اگه قشنگ ترین دختره دنیارو هم
تو خیابون ببینه سرشو میندازه پایین و زیرلب میگه:
میرم جلوتر شاید بهترشو دیدم...!!
خیلی باحااااال بووود خیلییییییی
دم نویسنده محترم گرم
معلومه صاحب ذوقیا