-
امید کورهچی،7 جِن، کتابستان معرفت
یکشنبه 14 خرداد 1396 02:51
ملائک هم مانند تمام مخلوقات خدا، فانی هستند و ترس را میفهمند. آنها هم زندگی را دوست دارند و برای بقا میجنگند، اما به ندرت به ورطهی گناه و مخالفت میافتند، همانند شیری که کم پیش میآید مانند کفتار لاشهخواری کند.
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
چهارشنبه 10 خرداد 1396 21:40
«خودت به خودکشی اعتقاد داری؟» «من همیشه میگم زندگی مثل تماشای فیلمه. اگه تا نصفش هیچ اتفاق خوبی نیفتاده بهتره پا شی بری بیرون. کسی هم نباید بابتش سرزنشت کنه.» «البته ایراد اینه که یه راهحل دایمی واسه یه مشکل موقته...»
-
مایکل کرایتون، نژاد آندرومدا، ترجمه فائزه دینی، نشر روزنه
سهشنبه 9 خرداد 1396 06:43
از: دانشگاه کالیفرنیا برکلی، کالیفرنیا دهم ژوئن، 1964 به: ریاست جمهوری ایالات متحده کاخ سفید شماره 1600، خیابان پنسیلوانیا واشینگتن، دی. سی. ریاست محترم جمهور، ملاحظات نظری اخیر نشان میدهد که احتمالاً روشهای سَتَروَنسازی در مورد سفینههای فضایی بازگشتی برای تضمین مراجعت عاری از میکرب آنها به جو این سیاره ناکافی...
-
پیمان هوشمندزاده، لذتی که حرفش بود، نشر چشمه
یکشنبه 7 خرداد 1396 22:02
درست بعد از انقلاب، و درست در اوج گیرودارهای آن روزها، یک شب پدرم چمدان سنگین عکسهایش را از زیر تخت بیرون کشید و یک قیچی خواست. درِ چمدان را باز کرد و همهی گذشتهاش بهروز شد. سه نفری پشت میز نشسته بودند و چهار نفری هم عقبتر ایستاده. میز پُر از شیشه بود، پُر از استکان. پدرم آن وسط، بین آنهایی که ایستاده بودند،...
-
امید کورهچی،7 جِن، کتابستان معرفت
جمعه 5 خرداد 1396 15:32
روزگاری زمین و هفت فلک اطراف آن همگی تحت تسلط جنها بود، تا اینکه نسل انسان در زمین پا گرفت، جنها که تاب تحمل رقیب را نداشتند شروع به از بین بردن انسانها کردند، تا اینکه خداوند به پریان که ذاتشان از آب بود فرمان داد تا از انسان حفاظت کنند، پریان در عمق شور اقیانوسها سکنی گرفته بودند و انسان را از حملهی جنها...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
سهشنبه 2 خرداد 1396 11:56
رحیمی مدتی رییس روابط عمومی بوده. بعد به خاطر ارسال بلوتوث مستهجن به یکی دو تا از کارمندان خانم، پرونده برایش درست کرده بودند که خودش معتقد بود پاپوش بوده. یک مدت رفته بوده شهرداری، اما به اتهام دریافت رشوه _رحیمی تأکید داشت که این یکی هم پاپوش بوده_ برایش پرونده درست کرده بودند و بعد از مدتی دادسرا و دادگاه، دستآخر...
-
مایکل کرایتون، نژاد آندرومدا، ترجمه فائزه دینی، نشر روزنه
شنبه 30 اردیبهشت 1396 09:04
... احتمالات به دست آمده از وضعیت گوناگونی نژادها، نخستین برخورد آدمی را با حیات ماورای زمینی تعیین خواهد کرد. این حقیقتِ انکارناپذیری است که جانداران پیچیده بر روی زمین کمیابَند؛ و حال آنکه جانداران ساده به فراوانی یافت میشوند. میلیونها گونه از باکتریها و هزاران گونه از حشرات بر روی زمین وجود دارند، ولی فقط چند...
-
پیمان هوشمندزاده، لذتی که حرفش بود، نشر چشمه
جمعه 29 اردیبهشت 1396 08:58
یکی از عموها زیاد عکس میگیرد، و تقریباً هر بار که همدیگر را میبینیم از عکسهایش شکایت دارد. اگر قرار باشد در جهان تنها یک نفر انتخاب شود که حسرت جوانیاش را بیشتر از همه میخورد، همین آدم است. هیچ ابایی از رنگ کردن موها یا سبیلش ندارد. سرشار از زندگیست، واقعاً از دیدنش لذت میبرم. هدف مشخص است، با تمام قوا زندگی...
-
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1396 08:40
پیرمرد را اولین بار بود میدیدم، در همهی این سالها که حافظیه آمده بودم. چند قدم بعد از مزار حافظ و اهلی، نرسیده به دیوارهای آجری، روی صندلی نشسته و لم داده بود، جمعیتی هم دورش حلقه زده بودند. در گمان اول خیال کردم که لیدر توری است یا پیر و مراد جمعی. چهارشانه بود و تنومند، عینک درشت طبی به چشم، پا روی پا انداخته بود...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 09:22
از سکوت میترسد. میآید توی کافهی شلوغ مینشیند، جایی که همه دارند حرف میزنند بدون اینکه او مجبور باشد در جوابشان حرفی بزند.
-
مایکل کرایتون، نژاد آندرومدا، ترجمه فائزه دینی، نشر روزنه
سهشنبه 26 اردیبهشت 1396 16:34
تاکنون هشت بحران علمی عمده رخ دادهاند، که دو مورد از آنها شهرت گستردهای نیز یافتهاند. نکتهی جالب توجه اینجاست که هر دوی این بحرانها – یعنی بحرانهای ناشی از دستیابی به انرژی اتمی و دستآوردهای فضایی – به حوزهی علوم فیزیک و شیمی مربوط بودهاند، نه زیستشناسی. همین امر نیز انتظار میرفت، زیرا دانش فیزیک نخستین...
-
پیمان هوشمندزاده، لذتی که حرفش بود، نشر چشمه
دوشنبه 25 اردیبهشت 1396 09:53
در دورهای که کم و بیش همچنان هم ادامه دارد، آقایان و خانمها شروع کردند به عمل بینی، کشیدن پوست، گذاشتن گونه و جراحیهایی از این قبیل. اگر کسی را چند وقتی نمیدیدی دو حالت بیشتر نداشت؛ یا مهاجرت کرده بود و یا زیر تیغ بود. از مردهای گروه اول بعد از یک سال عکسی میرسید با یک دختر موطلایی، که هر دو ریسه میرفتند و از...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 09:17
مردش هستم که نامردی بکنم و نامزدیام را با لاله به هم بزنم. اصولا ً آیا نامردی محتاج نوعی مردی است؟ بله، حتا نامردی هم شهامت خاص خودش را میخواهد... بهخصوص وقتی قرار است دختری را بپیچانی که برادران گردنکلفتی دارد.
-
پیمان هوشمندزاده، لذتی که حرفش بود، نشر چشمه
جمعه 22 اردیبهشت 1396 21:55
سالها پیش زمانی که خیلی کافه میرفتم، صحبتهای دختر و پسری که میز پشتی نشسته بودند توجهم را جلب کرد. خیلی جوان بودند، جوانی از صدایشان و حرفهایی که میزدند میبارید. صحبتهایشان خیلی روان و معمولی پیش میرفت. اما یک دفعه دختر، بُرش عجیب و البته زیبایی بین حرفهایشان زد که هیچ ربطی به صحبت قبل و بعدشان نداشت و به...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 21:27
«این طبقهی پایینی اینجا، مالک این آپارتمان بغلی هم هست، یه دختر داره خیلی خانم و باشخصیته. مدیر فروش یکی از فروشگاههای این مارکای معروفه. اسمش پورانه. دختر خوبیه.» از اسمش معلوم است که دستکم سی سال دارد. کسی این روزها اسم دخترش را پوران نمیگذارد.
-
پیمان هوشمندزاده، لذتی که حرفش بود، نشر چشمه
یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 12:42
شاید هنوز هم این اتفاق بیفتد اما به خاطر اینترنت سریعتر شده باشد و دیگر کار به پدر و مادرها نکشد، ولی بیست سال پیش خیلی زیاد بودند پسرهایی که خارج از ایران یکدفعه فیلشان یاد هندوستان میکرد و میخواستند با دخترهایی که توی ایران بودند ازدواج کنند. مادرِ طرف عکس پسرش را برمیداشت و میچرخید توی خانهی دخترها. از هر...
-
وای بر من، وای بر من
شنبه 16 اردیبهشت 1396 12:27
پس از خواندن کتاب «شلوارهای وصلهدار» کنجکاو شدم درباره نویسنده کتاب «رسول پرویزی» بدانم. ادیب اهل جنوب که بعدها نماینده مجلس و سناتور شد و همان پیش از انقلاب درگذشت. پس از کمی تحقیق دستگیرم شد که در حافظیه به خاک سپرده شده است. لابهلای همین جستوجوها اسمی هم از مهدی حمیدی شیرازی آمد. شاعر شعر معروف مرگ قو (شنیدم که...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 09:58
«... ببینم تا حالا به چیز فکر کردی... به احساس همذاتپنداری با اشیای بیجان؟ مثلاً اینکه یه ماهیتابهی چرب و چیلی وقتی توش آبجوش میریزی چه حسی داره؟» «چه حسی داره؟ دردش میآد؟» «نه، واسه چی دردش بیاد؟ تو وقتی یه غذای چرب و چیلی میخوری و روش یه چایی داغ میخوری دردت میآد؟ کلّی هم حال میکنی!»
-
خوشُم با کشفیاتُم
دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 12:21
اگر مثل من این قدر بیکار باشید که به شعر ترانههای بندری امروز (که سردمدارشان امید جهان و حامد پهلانه!) دقت کنید درخواهید یافت که اصولاً ترانهای درست و حسابی در کار نیست که تبعاً ترانهسرایی هم در کار نیست. در مورد پهلان که خودش با حفظ سمت، ترانهسرایی هم میکند. کلاً جهانبینی ترانههای این بزرگواران، دو چیز است: یا...
-
پیمان هوشمندزاده، لذتی که حرفش بود، نشر چشمه
یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 02:25
دوستی دارم به اسم امید، این دوست ما نه ادیب است و نه هیچ علاقهای به ادبیات دارد، ولی کلاً لفظ قلم صحبت میکند. بعضی جاها حرف زدنش واقعاً مسخره میشود. آن قدر که اگر بار اولی باشد که میبینیدش خیلی تعجب میکنید. ولی بار دوم که جریان برایتان جا افتاده،حتی اگر وسط حرفهایش بگوید «وی افزود»، شما متوجه نمیشوید. آمپر لفظ...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
شنبه 9 اردیبهشت 1396 09:51
«... ایدهی درست و حسابی برای نوشتن ندارم.» خسرو پیشنهاد میدهد «این ایده چهطوره؟ بر اساس عادتهای بد خودت یه شخصیت خلق کن.» اولین موردی که به ذهنم میرسد این است که خیلی سهل و سریع میتوانم یک موقعیت ساده و عادی را به شرایط پیچیدهی استرسزا تبدیل کنم. مثلاً وقتی توی اتوبوس مینشینم و صندلی بغلیام خالی است، هر لحظه...
-
دست سرنوشت
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1396 10:24
پیدیاف کتاب، زیاد دارم، 99 درصد هم ناخوانده. همان حکایت همیشگی انس و الفت به بوی کاغذ و دست گرفتن کتاب. PDFها را غیر از جستوجوی موردی، از دو جا دانلود میکنم. دو منبعی که مرتب و منظم بهروزرسانی میشوند و به همین دلیل دائم به آنها سرکشی میکنم. یکی صفحه فیسبوک باشگاه ادبیات که حالا کانال تلگرام هم دارد. دومی سایت...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 10:54
دلیل اینکه اینقدر شیفتهی کشف بدیها تو وجود دیگران هستیم چیه؟ حساسیت، بیزاری، کینه یا حسادت؟ تو وجود تکتکمون که به اندازهی کافی بدی هست. شاید برای اینه که کسی که قراره یک عمر باهاش زندگی کنیم، خودمونیم و در نهایت مشتاقیم که کشف کنیم از سایر آدمای دوروبرمون بهتریم...
-
رسول پرویزی، شلوارهای وصلهدار، نشر امیرکبیر
جمعه 1 اردیبهشت 1396 02:24
[درویش] حکایتی برایم نقل کرد و گفت: از میان ماهها و سالهایی که در این آلونک زندگی کردم یک وقت دو روز بیرزق ماندم. علت آذوقه نداشتنم برف سنگینی بود که چند روز متوالی میبارید و به کلی راه آمد و شد به کوه را مسدود کرده بود. حتی چند نفری که عادت داشتند در سرما و گرما به باباکوهی بیایند و نفسی در کوه تازه کنند به علت...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
چهارشنبه 30 فروردین 1396 02:35
جای کشتی در بندر، امن است. اما جای کشتی در بندر نیست. ... انتظار نداشتم در کتاب طنزی، چنین جملهای را ببینم. تصور کردم جمله قصاری است که از زبان یکی از شخصیتهای داستان نقل شده. در اینترنت جستوجو کردم و مشابهش را نیافتم. پس به اسم خود نویسنده، سند زدم. خوشم آمد شاید چون اشاراتی دارد که در جغرافیای زیسته من آشناست.
-
رسول پرویزی، شلوارهای وصلهدار، نشر امیرکبیر
دوشنبه 28 فروردین 1396 22:34
طبع بسیارى از زنان و دختران طبع مورچگان است. مورچه بى آنکه یک دقیقه آرام باشد در تلاش ذخایر و اندوختههاى غذایى است، بسیارى از خانمها و دختر خانمها نیز دائماً به فکر ذخیره عشقند، مرد را به هر صورت جزء ذخایر عشقی خود مىدانند و دست رد به سینهاش نمىزنند و به حکم آنکه شاید دومى نگرفت اولى را از دست نمىدهند همه را...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
جمعه 25 فروردین 1396 02:08
«چرا فکر میکنی چیزای عجیبغریب واسه مردم جذابه؟ قصههای فانتزی و سوررئال رو فقط کسایی مینویسن که تخیل خوبی دارن، اما نویسندهی خوبی نیستن... از توصیف یه موقعیت ساده و معمولی که برای همه آشناست عاجزن، برای همین دربارهی چیزایی مینویسن که تماماً ذهنیه.»
-
رسول پرویزی، شلوارهای وصلهدار، نشر امیرکبیر
دوشنبه 21 فروردین 1396 12:21
محصّل دوره ادبی طبعاً عاشقپیشه میشود، مثل شاگردان دورههای ریاضی و طبیعی سر و کارش با لابراتوار و فرمولهای گیجکننده و ریاضیات عالیه نیست، سر و کارش با شعر و غزل و تاریخ و آثار جاوید ادبی است. شعر و ادب آن هم در زبان ما، مقدمه عشق و عاشقی است. بروید و به کلاسهای ادبیات سر بزنید و در آنجا تا بخواهید لیلی و مجنون،...
-
حسین یعقوبی، تخت بخواب، نشر چشمه
شنبه 19 فروردین 1396 11:50
وقتی روزبه پرسیده بود به جای نوشتن داستان چه کار کند، گفته بود: «برو تدریس کن، تو برای بحثهای تئوریک سواد و مطالعاتت خوبه. از قدیم گفتن کاری رو که نمیتونی انجام بدی آموزش بده.»
-
افشین یدالهی
پنجشنبه 26 اسفند 1395 16:08
مرگ کسانی که میشناسم اندوهگینم میکند. مرگ شاعران، بیشتر. دریغ که چه شعرها و ترانههایی که ناسروده، در خاک شدند. پینوشت: تن «فاضل نظری» سلامت باد!