با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

آسان نمود اوّل


• تا حالا عاشق شدی؟
•• یه سوال آسون‌تر بپرس.

افتاد مشکل‌ها


• تا حالا عاشق شدی؟
•• سوال بعدی لطفاً.

خیال‌انگیز و جان‌پرور


تنها عیب من، این است که می‌دانم آدم خوبی هستم!

زنم بر طبل بی‌عاری


از بخت خوشم است که می‌توانم به اتفاقات گریه‌دار بخندم.

آیا همه‌ی شما بی‌گناهید؟


نمی‌توانم سرزنشت کنم، هنوز خودم از این اشتباه‌ها می‌کنم.

دشت‌هایی چه فراخ


• یه چیزی بگم، بدت نمی‌آد؟
•• راحت باش، چیزهایی که تو این دنیا ازشون بدم می‌آد، خیلی کم‌اند.

تیغ اما بی‌زهر


زبان تیزی اگر داری، داشته باش، انصاف هم.

فوتبال


... دوباره فوتبال؛ این دوست‌داشتنی‌ترین مخدّر جهان...

حال من بی‌تو


...حال من بسته به حال توست.
حال خودت چه‌طوره؟

برآیند خباثت و حماقت


• چه‌طور؟ چه‌طور من‌و دوست نداری؟ تو که من‌و بوسیدی؟
•• فاحشه‌ها رو هم می‌بوسند...

تو که می‌گی صداقت برام مهمّه


طاقت شنیدن حرف راست رو داری؟

محبوب‌القلوب


تلاش برای راضی کردن همه، سرآغاز همه‌ی شکست‌هاست.

خوش باش


این همه دنبال دلیل برای احساساتت نگرد،
لذّت ببر، از اون‌ها لذّت ببر.

وقتی گیر می‌افتم


هیچ نقشی نتونم بازی کنم، ادای احمق‌ها رو راحت درمی‌آرم.

خشک‌سالی


سال‌هاست که در این دیار، دروغ؛ گناه محسوب نمی‌شود.