با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

آخرین خدمت شرلوک هولمز، داستان جعبه مقوایی، آرتور کانن دویل، نوید فرخی


«حقیقت ماجرا همین بود. می‌توانید مرا دار بزنید، یا هر بلایی سرم بیاورید، اما نمی‌توانید طوری مجازاتم کنید که الان مجازات شده‌ام.
امکان ندارد پلک‌هایم را روی هم بگذارم و صورت آن دو را نبینم. با همان نگاهی به سراغم می‌آیند که در مه به من زل زده بودند.
آن‌ها را سریع کُشتم، اما آن‌ها دارند مرا آرام‌آرام می‌کُشند. اگر یک شب دیگر این بساط ادامه داشته باشد، قبل از صبح یا دیوانه می‌شوم یا می‌میرم.
توی سلول که تنهایم نمی‌گذارید، آقا؟ به من رحم کنید. دعا می‌کنم در عوض اگر روزی به مصیبتی گرفتار شدید، به شما رحم کنند.»


پت و مت


آدم‌های هم‌شکل، ضعف‌های مشابه هم دارند و در صورت بروز چالشی مرتبط با این ضعف، هیچ‌کدام نمی‌توانند مشکل را رفع کنند.
متضاد بودن همیشه بد نیست. گاهی فرصت است.

خون‌خواهی، مایکل کانلی، حمیده رستمی


• اونا جسد سه نفر دیگه رو حدود پنج کیلومتر دورتر (توی دریا) پیدا کردن. وسط ناکجاآباد. جایی که قایق‌رون‌ها بهش می‌گن مأوای شیطان. اجساد اون‌جا بود. یارو هر بلایی بگی سرشون آورده بود. بعد اونا رو بسته بود به بلوک‌های سیمانی و برده بودشون اون‌جا، در حالی که هنوز زنده بودن، و همون طوری خفه شدن.
•• اوه، خدایا.
• اون روز خدا اون‌جا نبوده.