با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

جغرافیای من و تو - جنیفر اسمیت - مهرآیین اخوت


گفت: «دنبالت گشتم.» بعد سرش را تکان داد و آرزو کرد کاش چیز بهتری گفته بود، آرزو کرد کاش ذهنش بتواند به سرعت قلبش کار کند که الان داشت توی سینه‌اش پرپر می‌زد.

چون وقتی پیش کسی باشی که چنان حسی به او داری، همین اتفاق می‌افتد: دنیا کوچک می‌شود و به اندازه درستش می‌رسد. دنیا شکلی تازه به خود می‌گیرد تا تنها شما دو نفر در آن، جا بشوید و نه چیزی دیگر.


جغرافیای من و تو - جنیفر اسمیت - مهرآیین اخوت


آیا فاصله مرگ دوستی‌ها نیست؟ چون فاصله یا با غم پر می‌شود... یا با تردید.
...
آیا او می‌فهمید که «لوسی» واقعاً چه‌جور آدمی است؟ می‌فهمید که لوسی کتابخوان دوآتشه است و از این آدم‌های تنهای تنهایی‌شاد؟


فهرست مهمانان - لوسی فولی - محدثه احمدی


من به‌خودی‌خود، به مُد علاقه‌ای ندارم، ولی به قدرت لباس در خلق دیدگاه مناسب احترام می‌گذارم.


تفاوت فراموش‌شده


نبوت: کسی که از خدا خبر بدهد.
رسالت: خداوند کسی را فرستاده باشد.
تا زمانی که محمد، نبی بود قریش با او مشکلی نداشت، برخوردها زمانی شروع شد که ادعای رسالت کرد.