با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

جغرافیای من و تو - جنیفر اسمیت - مهرآیین اخوت


گفت: «دنبالت گشتم.» بعد سرش را تکان داد و آرزو کرد کاش چیز بهتری گفته بود، آرزو کرد کاش ذهنش بتواند به سرعت قلبش کار کند که الان داشت توی سینه‌اش پرپر می‌زد.

چون وقتی پیش کسی باشی که چنان حسی به او داری، همین اتفاق می‌افتد: دنیا کوچک می‌شود و به اندازه درستش می‌رسد. دنیا شکلی تازه به خود می‌گیرد تا تنها شما دو نفر در آن، جا بشوید و نه چیزی دیگر.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد