با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

رو به فردا


آدم‌ها؛ عوض نمی‌شوند؛
فقط بدتر می‌شوند.

نظرات 8 + ارسال نظر
idenshz پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 20:40 http://www.idenshz.mihanblog.com

با سلام خدمت شما دوست
عزیز و گرامی وبلاگ
خوبی داری ازش استفاده
کردم اگه موافق باشی با
هم تبادل لینک کنیم اگه
موافقی به وبلاگ من سر
بزن و منو با خبر کن
ممنونم از شما دوست
عزیز

تو یکشنبه 7 آذر 1389 ساعت 03:16 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

آدم ها فقط بدتر نمیشوند,عوضی میشوند...

ممنون از همراهیت

ع.ش جمعه 30 آبان 1393 ساعت 15:29

سلام
طلبه ، بسیجی، بچه پاسدار ، شهرک محلاتی ، تهران
به جز چند مگابیتی که برای سلیقه ی افتضاح موسیقیت از بین رفت از زمانی که گذاشتم تا این 31 صفحه وبلاگت رو خوندم لذت بردم.
شاد و سرزنده و عاقبت به خیر باشی
یاعلی

جی‌میلت رو گذاشتی ولی ارزش نداشت با میل جوابت رو بدم. همین‌جا می‌گم:
اشتباه گرفتی، مشابهت اسمی‌ست لابد.
این توصیفاتی که گفتی من نیستم.
یا حق

ع.ش پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 17:24

اونا توصیف خودمه استاد
به هر حال قلم قشنگی داری
با علاقه دنبال میشوید
شاد باشی

اینی که تو هستی
دوری و دوستی

ع.ش جمعه 14 آذر 1393 ساعت 07:01

عازم کربلام
دعاگو

یا حق

ع.ش دوشنبه 24 فروردین 1394 ساعت 19:24

،خشک شد گل های گلدان و غذا سر رفته بود
در نبودش زندگی از دست ما در رفته بود

،آه ای گلدان خالی ، خشک باشی بهتر است
لاله ای که عاشق ما بود ، پرپر رفته بود

،آن که عمری خنده اش چشم و چراغ خانه بود
بی گمان دیگر نمی خندید ، دیگر رفته بود

،پس چه شد امروز از ما زودتر خوابش گرفت
او که هر شب دیرتر از ما به بستر رفته بود

،زیر لب دیدم اذان می خواند ، تردیدی نداشت
از کنارم تا که گفت الله اکبر رفته بود

،جای هدیه جعبه ای خرما خریدم صبح زود
روز مادر بود اما حیف مادر رفته بود

امیر علی سلیمانی

ع.ش یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 ساعت 00:41

سر کلاس عقاید استاد پرسید: چرا تخلف از وعده قبیحه؟
گفتم: چون رسم مردونگی نیست.
دوباره پرسید:چرا خدا نمیتونه به وعده اش عمل نکنه؟
گفتم:آخه لاتی دنده عقب نداره، وقتی گفت این کارو کنی یه چیزی میدم باید بده.
-لبخند کنایه دار استاد! سپس فرمود: با این ادبیات زورخونه باید چاله میدون برای الوات عقاید بگی.
(از کتاب الالهیات للالوات) البته داستان واقعیه

ع.ش جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 15:49

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد