با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

پشت دیوار شب

اون عینکِ دودی‌ات رو بردار.
وقتی چشمات رو نمی‌بینم انگار دارم با دیوار حرف می‌زنم.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 21:10

دیوار نه، آیینه... من کلا نمیتونم تو حرف زدن با کسی که عینک دودی داره تمرکز کنم، همه اش مشغول چهره ی خودمم... فکر کنم یه ژن از طوطی ها دارم... شایدم خودشیفتگی مفرط دارم... شاید قضیه ی نارسیس باشه... (این جمله آخر ثابت کرد خودشیفته نیستم!!)

دروغ گفتن با عینک دودی خیلی راحت تر است.
چشمها همیشه آدم را لو می دهند.
اگه دوباره ناراحت نمی شوید، این هم در طیف شما، مسری و عمومی است.

در کامنتی نوشته بودید که دوری از شهر سخت است. فراموش کردم جواب تان را همان جا و وقت بنویسم و با عرض معذرت برای تآخیر:
دوری از دوستان، بارها سخت تر است.

مرضیه یکشنبه 28 شهریور 1389 ساعت 18:09

آدم دروغگو نیازی به عینک دودی نداره... حالا شما هم هر چی بلانسبته، نثار هم جنسای ما کنید! خیالی نیست، خوب و بد همینه که هست :دی

معلومه سختی دوری بخاطر عزیزانه، اونم واسه شما که به نظر میرسه خیلی عاطفی باشید.

دروغ چرا، گیر دادن به شما و هم جنساتون لذت بخشه

گفتید عاطفی،

حالم مپرس ای همنشین
بی طرۀ آن نازنین
آشفته بودم پیش از این
هستم پریشان هم چنان

راستی
شما هم از عزیزان هستید.

مرضیه دوشنبه 29 شهریور 1389 ساعت 08:04

هر چه از دوست رسد نیکوست، ولو صفات بلانسبت (هی ی ی ی ی هر چی ما خانمها میکشیم از این قلب رئوفه دیگه... هر کی به ما بگه خنگ خوش باور که با یه جمله گول میخوره، همه اش خودشه!!!)

هادی چهارشنبه 31 شهریور 1389 ساعت 08:33 http://badkonaksorati.blogsky.com/

سلام مجتبی جان
ما عینکی ها که عینک دودی نمی تونیم بزنیم چکار کنیم
با ما که مشکلی نداری

شما می تونید عینک فتوکرومیک بزنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد