به همراه پول و ملک و زمین و قد و خون و چهره و صفات ژنتیک که به آدمی ارث میرسند، «ناسزا» نیز هست. با همهی تلاشی که میکنم مانند اَبَوی نباشم، دریافتهام که در شرایط واجبالفحش، همآن دشنامی را میدهم که همواره او میدهد.
فکر کنم حق با شماست چون خیلی از خصوصیات اخلاقی من هم به پدرم شبیه است البته پدر من اهل ناسزاگفتن و فحش دادن نیست
خدا پدرتان را حفظ کند البته تعریف فحش بین علما اختلاف است! فحش و لعن و نفرین، مراتب و درجاتی دارد. چیزهایی که برای بعضی ها نقل و شکر است برای بعضی ها مصداق بی ادبی است. --- دقیق تر که نگاه می کنم جمله ای که والد محترم می گوید لعن است نه فحش!
وای روم سیاه بنده هم دقیقا کپی از پدرم هستم و همیشه هم گفته ام که چرا باید حتی در زمینه مکالمات حین رانندگی عـــــــــــیــــــــــن بابا جان باشم! (اخه من که پسر نبودم ولی کپی ایشان شدم) یا مثلا یه زمانی ایراد میگرفتم از روشهای تربیتی اش و فاصله ای که بین من و خودش بود حالا می بینم همان شده ام و دقیقا همان مدل فاصله بین من و فرزندم در حال شکل گیری است. اوووووووووووووووووو کلی موارد عجیب دیگر که باعث شده دلم بسوزد برای تندروی هایم در رفتارم با ایشان! هرچند خیلی دیر شده
اتفاقاً جرقه نوشتن این مطلب حین رانندگی زده شد بعد از این که ماشینی یهو جلومون پیچید و مقداری باهاش احوال پرسی کردیم
فکر کنم حق با شماست
چون خیلی از خصوصیات اخلاقی من هم به پدرم شبیه است
البته پدر من اهل ناسزاگفتن و فحش دادن نیست
خدا پدرتان را حفظ کند
البته تعریف فحش بین علما اختلاف است!
فحش و لعن و نفرین، مراتب و درجاتی دارد.
چیزهایی که برای بعضی ها نقل و شکر است برای بعضی ها مصداق بی ادبی است.
---
دقیق تر که نگاه می کنم جمله ای که والد محترم می گوید لعن است نه فحش!
حکایت شما و پدرتون، حکایت من و مادرمه... هر کاری که میکنم، نمیتونم بر این وراثت غلبه کنم
وای روم سیاه
بنده هم دقیقا کپی از پدرم هستم
و همیشه هم گفته ام که چرا باید حتی در زمینه مکالمات حین رانندگی عـــــــــــیــــــــــن بابا جان باشم! (اخه من که پسر نبودم ولی کپی ایشان شدم)
یا مثلا یه زمانی ایراد میگرفتم از روشهای تربیتی اش و فاصله ای که بین من و خودش بود
حالا می بینم همان شده ام و دقیقا همان مدل فاصله بین من و فرزندم در حال شکل گیری است.
اوووووووووووووووووو کلی موارد عجیب دیگر که باعث شده دلم بسوزد برای تندروی هایم در رفتارم با ایشان!
هرچند خیلی دیر شده
اتفاقاً جرقه نوشتن این مطلب حین رانندگی زده شد
بعد از این که ماشینی یهو جلومون پیچید و مقداری باهاش احوال پرسی کردیم
بعضی وقتا این ناسزاها جیگر آدم رو حال میاره...
خدا حفظشون کنه که از این چیزا هم که داشتن به عنوان ارث به ما دادن....