با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

من+چمدونم

هر روز بدتر از دیروز؛ مصداق «محسن چاوشی» است. قبلاً وسط این سمپل‌ها و ترنس‌ها و زوزه‌ی موزیک الکترونیک، صدای سه‌تاری، سنتوری، کمانچه‌ای، بهانه‌ای برای لذت بردن به دست‌مان می‌داد. لعنت به این نوآوری و به‌روز‌بودن که خلسه‌ی شنیدن «عشق دوحرفی» را تکرارناپذیر کرده است.
از کلّ آلبوم «حریص»؛ کار تازه‌ی «محسن چاوشی»، تنها همین 42 ثانیه را پسندیدم.

من با چمدونم

جای شکرش باقی است که هجوم تغییرات، در تنظیم‌کننده‌ها متوقف مانده و به ترانه‌سراها نرسیده است. ادامه دادن «محسن چاوشی» با شاعران و دوستان همیشگی‌اش: «امیر ارجینی» و «حسین صفا» تنها نکته امیدوارکننده است که محض اشعار هم شده ترانه‌ها را گوش کنی.
واقعاً، نمی‌شود لطفی کنید و در گذشته درجا بزنید؟

نظرات 3 + ارسال نظر
تو پنج‌شنبه 19 اسفند 1389 ساعت 22:37 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

مجتبی من به شخص تو ارادت دارم زیاد...
این رو نگفتم که ازت تعریف کرده باشم و تو تشکر کنی...گفتم که قدر خودت رو بیشتر بدونی...بسیار بسیار آدم با تجربه های کلان هستی...

بار آخرته اینجا از من تعریف می کنی!

سارا.ت جمعه 20 اسفند 1389 ساعت 02:34 http://saarat.blogfa.com/

سالها پیش لحظه هایشان را روی دیوار کنارشان نوشته اند!
.
.
.
سالها بعد لحظه هایشان را مهمان کرده ام ...

تو جمعه 20 اسفند 1389 ساعت 14:51 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

یعنی دعوام کردی و لحنت بد بود...؟

یک شوخی در عالم دوستی بود.
به تعریف حساسم.
دوستت دارم و دوست دارم به دوست داشتنت ادامه بدهم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد