با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

+۳۰

عروسک‌ها برگشته‌اند و نیز لذّت دوباره شنیدن «اکشال نداره» و «مگه چیه».
نمی‌دانید چه‌قدر خوش‌حالم که «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» برگشته‌اند. عروسک‌های خاطره‌انگیزی که جزئی از کودکی و نوجوانی ما، دهه شصتی‌هاست. هنوز برنامه‌ی «صندوق پست» و «آقای مجری» و «گلابی» و شاگرد کفّاشی که بعدها «کلاه قرمزی» شد یادم هست و هنوز دربه‌در دنبال برنامه‌ی عید 15 سال پیش‌شان هستم که معرکه‌ای بود برای خودش. پس از تعطیلات نوروزی در مدرسه، با یادآوری بامزه‌بازی‌ آن‌ها چه خنده‌ها که نکردیم.
حالا هم میان این همه فیلم و سریال و جُنگ نوروزی، تنها برنامه‌ای که سر ساعت و کامل نگاه می‌کنم این دوتا هستند. مثل یک بچه به همراه خاطرات نوستالژیک جلوی تلویزیون می‌نشینم و به شیرین‌کاری‌هایشان می‌خندم.
در این دو سالی که «کلاه قرمزی» پخش می‌شود متوجه نکته‌ای شده‌ام. ما؛ یعنی بچه‌های دیروز و آدم‌بزرگ‌های امروز، تنها ماییم که بی‌صبرانه منتظر قسمت بعدی هستیم، ماییم که در جمع خودمان ماجراهایشان را دوره می‌کنیم و تنها ماییم که با آن‌ها حال می‌کنیم. انگاری بچه‌های امروز، خوش‌شان نیامده است، نپسندیده‌اند، شوخی‌ها را نمی‌گیرند،  ارتباط برقرار نکرده‌اند. پای تلویزیون به شیطنت‌های «کلاه قرمزی» که می‌خندم، خواهر کوچیکه متعجب نگاهم می‌کند. شاید حق هم داشته باشند. بلاخره «کلاه قرمزی» مال زمانی است که این همه آدم‌فضایی توی کارتون‌هایش نبود. هرچه بود یک مشت جک و جانور بود که دور هم به خوشی زندگی می‌کردند و تنها همّ و غم‌شان پیدا کردن مادرشان بود و کسی هم اگر مزاحم می‌شد، روباه مکّار بود. ما هم که شادمانه نگاه می‌کنیم، مسلّح به کلّی خاطره و پس‌زمینه‌ایم.
«طهماسب» و «جبلی» هم گویا مخاطب خود را شناخته‌اند و اصراری برای جذب نسل امروز ندارند.
چند قسمت قبل، «کلاه قرمزی»، لب یک جوب فرضی به «آقای مجری» گفت: «می‌خوام ببینم این درِ نوشابه است تو جوف! یا سکّه».
خواهر کوچیکه حق دارد هاج‌و‌واج، خنده‌ی مرا نگاه کند. درِ فلزی مال شیشه نوشابه‌های زمان ما بود. این بچه‌ها که نوشابه‌شان را در قوطی‌های پلاستیکی می‌خورند. سکّه هم پول توجیبی ما بود که می‌شد کلّی خوراکی باهاش خرید. نسل حالا اسکناس را می‌شناسد نه سکّه‌ای که اصلاً ندیده. کودکان دهه‌ی هشتاد، اگر به خواستن باشد، «گیگیلی» را دوست دارند که همیشه‌ی خدا، پلی‌استیشن توی دستش است.
بله آقای مجری! کلاه‌قرمزی مال ماست.

نظرات 5 + ارسال نظر
تو سه‌شنبه 9 فروردین 1390 ساعت 22:07 http://WWW.CHASBANDEGIHAYE-ROOHE-MA.BLOGSKY.COM

این کلاه قرمزی و پسرخاله همیشه من رو اندوهناک میکردن...هنوز هم...و نمیدونم چرا...

آرمین آران چهارشنبه 10 فروردین 1390 ساعت 08:13 http://aranlar.blogsky.com

همون موقع ها هم اصلا از اینا و اونایی که اداشون رو درمی آوردن خوشم نمیومد

سیب پنج‌شنبه 11 فروردین 1390 ساعت 10:04 http://sibeleila.persianblog.ir

ای ول مال خودمون مثب سی ها است
ولی من یکدونه از این برنامه هم ندیده ام در این عیدی
فقط از دوستان تعریفش رو شنیده ام

حتماً ببیند یا از این سایتهای دانلود که فت و فراوانند دانلود کنید، ببینید.

مهشید شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 20:09

دیوونشم...

ماندانا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 18:24 http://wildtigress.blogsky.com

سلام وای این کلاه قرمزی پلنگ صورتی ایرونیییییییییه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد