با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

خانه‌های خالی، آغوش‌های خالی

کلید دو «خانه‌ خالی» دستش هست و دوستان در کف! دنبالش افتاده‌اند و التماس دعا دارند. دست ردّ به سینه‌شان می‌زند و می‌گوید:
«دور شوید ای ناپاکان و ناصالحان مغلوب شیطان! معاذالله که فریب شما سالوسان را بخورم. ننگ‌تان باد و دست از من بشویید. گم شوید ای بدطینتان نان به نرخ روزخور. بروید و این دام بر مرغ دگر نهید که گر بمیرم، به زان‌که «جاکِشی» شما «تک‌خور»ها را کنم!»

نظرات 1 + ارسال نظر
ل.س پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 19:55 http://www.ghedim.blogfa.com

چقد دلم تنگ شده بود :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد