دست زهرا کوچولو را گرفتهام و توی کوچه ایستادهایم. میپرسم: • میومیو! این خونهی کیه؟ •• خونه خاله مهتاب. • این؟ •• خونه زندایی. • و این؟ •• خونه خروس همسایه! هفت آدم زنده و گُنده توی این خونه زندگی میکنند، اندازهی خروسشون پیش این بچّه اعتبار ندارند!