با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

گزیده‌ی کتاب تسخیرشدگان

گزیده‌ی کتاب «تسخیرشدگان (جن‌زدگان)»
نوشته‌ی «فئودور داستایوسکی»
ترجمه‌ «علی‌اصغر خبره‌زاده»
نشر «نگاه»



صفحه‌ی 213
«آن‌چه در قالب نثر، گستاخی و بی‌ادبی جلوه می‌کند، شعر می‌تواند توضیح دهد و بیان کند.»

صفحه‌ی 263
محقق شده که علت اصلی ناراحتی و درد و رنج این قبیل اشخاص که ناگاه ... به جمع سرشناسی راه می‌یابند، دست‌های آنان است که نمی‌دانند آن را به طرزی شایسته کجا قرار دهند.

صفحه‌ی 301
یک درد و رنج واقعی و حتمی امکان دارد که یک آدم ترسو و سطحی را گاهی به یک آدم مصمم و ثابت‌قدم بدل کند، البته مدتش کوتاه است؛ وانگهی دیده شده است که ابلهان، بر اثر درد و رنج واقعی و حقیقی، فرزانه شده‌اند، مسلّم باز هم برای مدتی کوتاه؛ این خاصیت درد و رنج است.

صفحه‌ی 324
«ابداً مایل نیستم که با بدگویی از خویشتن، دیگران را به ستایش خویش وادار کنم.»

صفحه‌ی 347
«انسان بدبخت است، چون که نمی‌داند که خوش‌بخت است: تنها به این علت و بس. اساس مطلب هم‌این است، هم‌این! کسی که به این نکته پی ببرد بی‌درنگ خوش‌بخت خواهد شد!»

صفحه‌ی 738
«خوش‌بختی فراوان را برای شما آرزو نمی‌کنم! بسیار کسالت‌بار است.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد