منشآت تازه یافتهی قائممقام فراهانی به گوهرملک خانماز زن میترسم
صفحهی 127
قربانت شوم، من طاقت این حرفهای شما را ندارم. دختر پادشاه هستی، بیتربیت بالا آمدی، خوشآمدگو بسیار، دلسوز غمخوار کم داشتی...
نوشتهاید از زن خوف میکنی. بله قربانت شوم من قشونی و شمشیربند نیستم. ادعای رستم و اسفندیاری ندارم. میرزای فقیر مفلوک ترسوی عاجزیام. از زن میترسم. از موش میترسم. از موشهای جوی هم میترسم...
صفحهی 128
[شاهنشاه] بسیار تعریف از شما فرمود که عاقلی و کاملی کرد پیِ جوان و جاهل نرفت. اسم و آوازه و تشخص و عرضه خواست، شوخی و صحبت و بازی و اختلاط نخواست. دور بود از دختر جوان که به مرد پیر تن دربدهد. الحق خیلی کار کرد و ما را معتقد ساخت.